پارت دویست و نهم

زمان ارسال : ۸۱ روز پیش

به دخترک تازه از راه رسیده‌ی معمولی واقعا جای شگفتی و تعجب داشت.
ابروهایش را بالا داد، لب‌هایش را بهم کشید و به سرعت دستش را از زیر چانه برداشت‌. باید با شهاب حرف می‌زد. باید مطلب مهمی را به او می‌گفت. چاره‌ای نبود، این روزها تنها سنگ صبورش او بود و باید تحملش می‌کرد.
تلفن همراهش را به دست گرفت. ابتدا حرف‌هایش را آماده کرد و بعد انگشتش را روی شماره‌ی او کشید.
نگران دریا بود

162
54,458 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید