پارت دویست و هشتم

زمان ارسال : ۸۲ روز پیش

یعنی چی؟ اینهمه خوانده بود که به اینجا برسد؟ ماه‌صنم از ایران برود و سرنوشت رخساره بلاتکلیف بماند؟
لب‌هایش را بهم کشید‌‌. حرصی شالش را از روی تاج کوچک تختش برداشت و اوراق را پخش و پلا به حال خودشان رها کرد.
دم‌دمای آمدن پزشک جوان بود و می‌توانست حسابی به او خوش‌آمد بگوید. مسخره‌اش کرده بود انگار. یک مشت اوراق خطی‌خطی و چند نشانی بی‌سند و مدرک دستش داده بود و خلاص. مثلا که چی

162
54,438 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید