پارت دویست و هفتم

زمان ارسال : ۸۳ روز پیش

بوسه‌ی گرم و جان‌فزای طاهر بر پیشانیش همچون خون در رگ‌هایش دوید و پلک‌های خسته‌اش را گشود. یک هفته‌ی سخت در تب و تاب و عزاداری گذشته بود‌. چند روزی که دیگر نه توانی برای ادامه دادن داشت و نه میلی.
او گوشه‌ی مریض‌خانه افتاده بود و طاهر شبانه‌روز بالای سرش مراقب بود و تیمارش می‌کرد. ولی هربار که چشمش به این دنیا باز می‌شد به سرعت حفره‌ی عمیقی که گوشه‌ی قلبش جا‌خوش کرده بود سربا

162
54,439 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید