پارت دویست و دوم

زمان ارسال : ۸۷ روز پیش

_ اون روزی که محض خاطر دخترت رو زندگی من قمار کردی فکر اینجاشو نکرده بودی.
نگاه شهباز همچنان با او بود. صنم ادامه داد:
_ چاه‌کن همیشه ته چاهه. حقه‌ای که زدی گریبان خودتو گرفت. کو؟ پس چی شد؟ تو که می‌گفتی زورم از نظام بیشتره؟ چی شد پس جلو پسرش کم آوردی؟
_ بر دیوانه حرجی نیست دختر. با نظام می‌شه معامله کرد ولی با پسرش فقط باید کنار اومد.
_ با تباه کردن زندگی من؟
_ با هر چی که ع

162
54,126 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید