پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت چهل و نهم
زمان ارسال : ۱۵۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
هوتن به طرف او چرخید. انگار کسی چافو را برداشته بود ودائم در قلبش فرو می برد. هربار جای دیگری را نشانه می رفت.
_فکر میکنی اگه این اداها رو بیای من از جون بی ارزشت میگذرم.
گوشیاش توی جیب شلوارش لرزید. واو تمایلی به جواب دادن هیچ تماسی نداشت. علی رغم میل باطنیاش گوشی را از جیبش بیرون کشید. شمارهی روی صفحه بود که نام نداشت. بعد تازه یادش افتاد که این شماره حامی است.
_شوهرت
اسرا
00ای باباهمین کم بوداین ازخداشون شکیب پروانه حذف بشن ممنون فرگلی😘💞