شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت چهل و چهارم
زمان ارسال : ۱۳۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
نفسم رو از سینه بیرون دادم و با آشفتگی پرسیدم:
-جرعت یا حقیقت؟
دستش رو به فک زده بود، فکو بالا تر آورد تا لبش مشخص بشه و با لحن مرموز و هیجان برانگیزی گفت:
-حقیقت الیسا، حقیقت!
-اسم واقعیت چیه؟
انتظار سکوت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آذر
00واییییی لحنش چه قشنگ بود وقتی که گفت: بی تربیت، واقعا ادب نداری:) اصن دلم غش رف✨️😅