پیانولا به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و یکم :
نفسهایم پشت سر هم گیر کرده بودند، گویی به هم گره خورده باشند، حجم سینگین بودنشان را بر روی سینهام حس میکردم، صدای قدمهایش را از پشت سرم میشنیدم؛ ولی تنها دویدم و با سرعت از عمارت خارج شدم.
نامم را فریاد میزد، به سمت خیابان میدویدم. هر چند ثانیه ماشینی با سرعت از کنارم میگذشت.
صدای بوقهای ممتد و صدای فریاد او که نامم را صدا میزد.
سینهام میسوخت گویی که قلبم
مطالعهی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۱۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
مهلا
20پنجشنبه جمعه ها کلا واسم خاص شدن مرجان مرسی
۲ ماه پیشیاس
۲۰ ساله 10چجور میتونم کد عضویت و وارد کنم مینویسه باید از درون برنامه وارد کنید ارور میده
۲ ماه پیشپگاه
100وای ناموسیه😂😂😂😂😂 طبیعیه دلم برا مبکائیل ضعف رفت؟
۲ ماه پیشAsal
80تمنا میکنم ازت مرجان جان همه ی فن هات فقط یکم تعداد پارت رایگان ها رو زیاد کن🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 دارم مثل معتادا تشنج میکنم!!🤧🤧💔
۲ ماه پیشAsal
52این پارت خیلی طنز بود مردم!🤣🤣
۲ ماه پیش....
40ناموسیییی میفهمی قضیه از ناموسیم بدترههه😂😂
۲ ماه پیشفاطمه
40واااای منی که جون میدم وایه خوندن ادامش🥲🤯🤩
۲ ماه پیشپرنیا
130دوست داره سرب تنش نباشه ولی کسی غلط میکنه اذیتش کنه 😂😂
۲ ماه پیشفرشته
۱۶ ساله 110میکائیل اینجوریه ک ، فقط من حق دارم خزان رو اذیت کنم ، من یا بازم من
۲ ماه پیشElhama.
120خزان دعا کن دست مکائیل بهت نرسه چون مسئله ناموسی رو نشونت میده😂
۲ ماه پیشپرنیان
130میکائیل دقیقا اینجوریه که فقط خودش حق داره خزانو بشوره و مهن کنه بقیه چیزی بهش بگن قاطی میکنه 😂🤍
۲ ماه پیشفیونا
40عه چه کوتاه.. ولی قشنگ بود🤍✨ این دفعه رو خزان فرار می کنه ولی وقتی میکائیل دستش بهش برسه ریز ریزش می کنه! خلاصه که الفاتحه...
۲ ماه پیشاسرا
00🙏
۲ ماه پیشر
00اگه میکاییل بگیردش چکارش میکنه.خزززززززان.
۲ ماه پیش
فاطی
20ناموسیه😂😂😂