پارت سی و یکم

زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

درد و ترس چنان در وجود رونیکا پیچید که بی‌اراده اشک از چشمانش جاری گشت.

کم کم گریه‌اش اوج گرفت و به هق هق افتاد.
چرا که به تاراج رفتن جسم و روحش هزاران بار بیشتر از مردن برایش زجرآور بود.

- به من دست.. نز..ن کثاف..ط...

دراسین اما بی‌توجه به گریه‌ها و التماس‌های رونیکا دکمه های پیراهنش را تا انتها گشود و به یکباره وحشیانه آن را از تن او بیرون کشید.

رونیکا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نیلوفر ابی

    00

    محشر بود ممنون

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم😍خوشحالم که خوشت اومده؟

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.