پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت چهل و هفتم
زمان ارسال : ۱۶۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
مرد قهقه وار خندید. صندلی وارونه وپروانه بسته شده به آن ومردی که چشمانش پر از انتقام بود. ترکیب ترسناک ودلهره آور!
_تو... من چیکارت کردم مگه؟
خنده هوتن تمام شد. صورتش به تلخی زهر میزد. سرش را به سمت پایین تکان داد. پایش را روی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هانا
00خسته نباشی فرگل جان چرا نیستی .بیچاره پروانه حامی کم بود حالا نوبت هوتن