پارت چهل و هفتم :


مرد قهقه وار خندید. صندلی وارونه وپروانه بسته شده به آن ومردی که چشمانش پر از انتقام بود. ترکیب ترسناک ودلهره آور!
_تو... من چیکارت کردم مگه؟
خنده هوتن تمام شد. صورتش به تلخی زهر میزد. سرش را به سمت پایین تکان داد. پایش را روی گلوی پروانه قرار داد.
_چیکارم کردی؟
این سوال را پرسید وفشار پایش را روی گلوی پروانه بیشتر کرد.
_بشمارم چه کارهای کردی؟
پایش را از روی گلوی

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۱۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هانا

    00

    خسته نباشی فرگل جان چرا نیستی .بیچاره پروانه حامی کم بود حالا نوبت هوتن

    ۷ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    تصادفی ک کرده داداش هوتن بوده ک کشته🤔

    ۷ ماه پیش
  • اسرا

    00

    پروانه اونچیزی که یادش نمیایدمربوط به این فرگل خانم دیگه خبری نیست ازت هان

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.