تکه هایم برنمی گردند... به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت چهل و دوم
زمان ارسال : ۱۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
***
- خب پاشو بیا اینجا دیگه.
- من با چه رویی بیام اونجا عزیز من؟
کلافه گوشی را جابهجا کردم و جواب دادم:
- آدم که نکشتی میخوای زن بگیری!
خندید و با صدای بمی گفت:
- ای جان، چه زنی بگیرم من!
از لحن شوخش من هم به خنده افتادم:
- عه نگو اینجوری.
لبم را به دندان گرفتم و نجوا کردم:
- خجالت میکشم.
با ته خندهای که در صدایش مشهود بود جواب داد:
- ولی خارج از ای