پارت پنجاه و ششم

زمان ارسال : ۱۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

راننده پشت فرمان بیل نشست و آقا خشایار و شهردار همراه نفر دیگری که در کارهای مکانیکی وارد بود مشغول کار شدند. کمی که گذشت آقا خشایار با کج خلقی گفت:

- یکم از من دور بمونید بذارید ببینم چیکار می‌کنم.

بعد به مردی که در کارهای مکانیکی نسبت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید