پارت سوم

زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه


- داداش ما هنوز یه جا برای شریک داریما!
- ممنون، من از وضعیت فعلیم راضیم.
- خوددانی، دوسال دیگه نیای بگی دوتومن بهم قرض بده‌ها!
- یعنی من لنگ دو میلیونم؟!
مهرداد که نشسته بود کنار سالار داد زد:
_ من کی گفتم میلیون؟! دو میلیارد!
همین که اینو گفت سالار شروع کرد خندیدن، ولی خندش بیشتر تشویق‌آمیز بود و چندبارم زد پشت مهرداد که بلافاصله تیکه خیاری که خورده بود از دهنش ا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم

    00

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • نیلوفر ابی

    10

    چرا دوباره سروکله اونا پیدا شده حتما کار خودشون رفتار پدرش یا اون زن عالی بود

    ۶ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    شاید...😈

    ۶ ماه پیش
  • عالبببیی

    00

    عالییییبیییببببب

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.