پارت دوم

زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

پنج ماه قبل
- می‌شه لطفاً کمربندتو ببندی؟
- حوصله ندارم!
- من چند دفعه باید علتش و واسه تو توضیح بدم؟!
- خب نده عزیزم، مگه من می‌گم هر دفعه واسش سخنرانی کنی؟
لبخند و لحن خونسرد مینا داشت عصبیم می‌کرد، ما هربار باید بابت چنین موضوع پیش‌پا‌افتاده ای بحث می‌کردیم و هیچوقتم به نتیجه نمی‌رسیدیم.
درحالی که سعی داشتم این قضیه رو فراموش و بحث و عوض کنم گفتم:
_ عمو نگفت

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • رها

    00

    عالی بنظر من بخونیدش

    ۴ هفته پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    🥰🙏✨

    ۴ هفته پیش
  • مریم

    00

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • نیلوفر ابی

    00

    سلامی دوباره خدمت خانم نویسنده عزیز خیلی خوشحالم ر جلد سومش میخونم ممنون قشنگ بود

    ۶ ماه پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم 🥰✨

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.