سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۹۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
- نه، میخوام ببینم تا کجا میخوای ادامه بدی، باز کمبود محبت پیدا کردی؟
- دارم جدی حرف میزنم! دیشب یه چیزایی حس کردم، الانم یکیو دیدم...
- باز شروع شد..!
- باورنمیکنین بیاین باهام...
- میلاد... لعنت به شیطون!
بابا با حرص اسممو صدا کرد ولی ظاهراً موفق شد جلوی خودشو بگیره و بالاخره از جاش بلند و اومد سمتم.
- راه بیوفت!
گوشهی لباسمو گرفت و آروم هلم داد سمت اتاق، خودشم