پارت شصت و سوم

زمان ارسال : ۱۰۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه

فریاد شاهرخ همچون صاعقه بر سر شهرزاد فرود آمد:

ـ به من دروغ نگو! آمارتو بهم دادن.

شهرزاد سر بالا برد و با ناراحتی به نگار که با دلواپسی از طبقه‌‌ی بالا نگاهش می‌‌کرد، نگریست. غیر از نگار کسی اطلاع نداشت او با آرش دربند می‌‌رود اما نگار ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.