پارت شصت و دوم

زمان ارسال : ۱۰۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

مهرداد هیچ نگفت. سر چرخاند و با نگاهی به صورت مضطرب نگار برخاست و اتاق را ترک کرد. نگار در حالی‌‌که در دل شهرزاد را لعنت می‌‌کرد انقدر استرس به جانش ریخته بود مقابل کمد خم شد و شناسنامه را به زور پیدا کرد. مهرداد به کابینت آشپزخانه تکیه داده بود و دا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.