قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت صد و سی و دوم
زمان ارسال : ۱۱۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
هقهق کوتاهی کردم و بغضآلود گفتم:
- بهم قول داده بود بدون مامانم برنگرده خونه...
- سؤال من این نیست که انگیزهش چی بوده. چطوری خبر داشته مامانت فعال سیاسی بوده و ممکنه گیر افتاده باشه؟
از پشت پردهی اشک نگاهش کردم. مغزم از کار افتاده بود.
چند لحظه منتظر ماند و وقتی دید من ساکتم گفت:
- فقط یه جواب براش هست. شوهرت هم سیاسی بوده. با مامانت کار میکر