پارت صد و سیزده

زمان ارسال : ۱۳۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه


با گفتن این حرف بیشتر خجالت کشیدم و گونه‌هایم گُر گرفت.


لبخندش عمیق‌تر شد.


- هوشنگ پسر منه ولی از خون من نیست.


مبهوت نگاهش کردم.


گفت:

- راه بیفت بریم جوجه، دیر می‌شه می‌خ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.