قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت صد و یازده
زمان ارسال : ۱۳۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
زیر سایهی درختها در گوشهای از میدان توپخانه نشسته بودیم. ساختمان پستخانه مقابلمان بود.
علی کنارم بود و دوستش مراد که کمی قبل از راه رسیده بود، جلویمان.
نگاهی به دوروبرم انداختم و با نگرانی پرسیدم:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما