مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفتاد
زمان ارسال : ۴۵ روز پیش
- سلام!
عطا کاغذهای جلوی دستش را خیلی آرام به کناری گذاشت و خیرهی مرد بلند قد مقابلش شد. پلکهایش را کمی با تعجب بهم زد و هر بار مردی را دید که یک پیراهن سبز خیلی کمرنگ را به روی شلوار کرم رنگی پوشیده بود. کاملا آراسته و مرتب. عطا آنقدر جا خورده بود که هنوز سلام نکرده بود. معین دو قدم به داخل برداشت.
- اومدم یه مقدار باهاتون صحبت کنم... اگه اجازه بدید!
مرتضی نگاهی میانشان رد و بد
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینهی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو میشید... بعد میبینید که تمام پارتها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت میتونید رمان رو بخونید.
🔴 حالا اگه نخوام هزینه بدم چی؟🤔
ما نویسندهها زحمت میکشیم ولی خب...
اگه به هر دلیلی نتونی حق اشتراک رو بپردازی باید فیلترشکن روشن کنی و بابت هر یه دونه پارت یه تبلیغ ببینی تا پارت برات باز بشه؛ اما یادت نره با این روش فقط میتونی هفتهای هفت تا پارت رو بخونی و اگه توی یه روز هفت تا پارت خوندی باید صبر کنی هفت روز بگذره. گاهی هم کلا نمیتونی سکه بگیری.
🔴 اگه فیلترشکن نداشته باشم چی؟🤔
هفتهای یه دونه پارت رایگان میشه و در نتیجه هر هفت روز میتونی یه دونه پارت بخونی.
✅توجه:
دوستانی که رمان رو بدون پرداخت اشتراک میخونن (از طریق سکه میخونن یا از طریق رایگان) اگه رایگان میخونن اما نه کامنت میذارن نه لایک و نه افزودن کتابخونه؛ من رضایت ندارم💚
#اطلاعیه_پارت_نودوسوم_مونالیزا
💚💚💚
خوش اومدید به پارت جمعه مون😍
1️⃣ممنونم از دوستانی که در پارت قبلی برای کامنت ها مشارکت داشتن😍 متاسفانه فعلا فرصت پاسخگویی رو پیدا نکردم و حتی ذهن فعالی برای اطلاعیه نویسی هم ندارم😅
این روزا شدیدا مشغول تایپ اواخر رمان مونالیزا هستم. تایپ تموم بشه که فقط ویرایش بمونه....
و نکته ای بخوام بهتون بگم که در اواخر دژاوو هم بهتون گفته بودم!
نویسنده ها معمولا انسان های افسرده ای هستن چون همیشه توی دنیای دیگه ای مشغول زندگی هستن و خیلی فرصت نمی کنن به دنیای حقیقت برگردن و هر زمان هم بر می گردن واقعا حال بدیه!
معمولا اینطوریه و حالا من طبق معمول همیشه به اواخر یک رمان رسیدم و دارم مراحل افسردگیِ این پایان رو از سر می گذرونم.
یه سری توی تلگرام بهتون گفته دیگه... اینکه این پایان نوشتن چه دلایل عذاب آوری داره... خداحافظی با کاراکترها و استرس نوشتن یک پایان مناسب!
2️⃣❌بیایم سراغ این پارت❌
همه مون چقدر منتظر بودیم این پارت رو ببینیم و بالاخره اتفاق افتاد. حقیقتا خودم خیلی جا خوردم از جوابی که عطا به معصومه داد🙈
از رمان دژاوو فریال عاشق گل نرگس هستش! توی پارت بیستم رمان در رویای دژاوو ما یه سکانس داشتیم که فرهاد واسه فریال گل نرگس می بره مزونش تا باهاش آشتی کنه چون این گل رو دوست داره!
و توی مونالیزا هم همچنان به این گل علاقه داره و معینی که مدام همین یه گل رو براش میاره😅 حالا یه چیزی درمورد این پارت بهتون بگم!
این عادت رو من فکر کنم خیلی از آقایون داشته باشن احتمالا! همسر خودمم همینطوریه... اون اوایل که تازه ازدواج کرده بودیم این مورد به شدت بین ما روال بود. می اومد خونه مثلا هفت هشت تا بستنی می اورد همه شون چوبی شکلاتی! چون من دوست داشتم... هیچگونه تنوعی نمی داد هرگز! اوایل اوکی بودم ولی بعدش واقعا دیگه پوکر فیس می شدم.
یه سری روی زبونم اومد که من فلان مدل بیسکویت رو دوست دارم... از اون پس شاباش بیسکویت بود که روی سرم می ریخت😂😂
یه سری گفتم ببین من طلا هم دوست دارم هااا این یکی رو نمی دونم چرا خودشو می زنه به اون راه😐
یه اشتراک شخصی دیگه ای که با این پارت دارم این بود که همسر منو هم به دلایلی نسبتا مشابه نذاشتن خواستگاری رو بیاد🤣 گفتن مگه حرفی هم براتون مونده؟ همدیگه رو هم که دیدین😐 واقعا نذاشتن بیاد
3️⃣✅سوالات این پارت✅
۱شرط عطا چی میتونه باشه؟
۲آیا موضوعی لابهلای رمان مونده که براتون سوال شده و هنوز بهش نرسیدید؟
بچهها این مهمه! لطفا اگه توی ذهنتون چیزی هست بهم بگید چون دارم پارتهای پایانی رو مینویسم در نتیجه اگه سکانسی میخواید یا اگه کاراکترهایی رو توی یک کادر میخواید بهم بگید که اوکی کنم😅 (این سوال برای جذب پیشنهادهای شماست)
۳شما صیغهی محرمیت رو چقدر توی دوران نامزدی قبول دارید؟
۴شما چقدر براتون اوکی بود که معین خواستگاری نیاد؟ براتون عجیب و نشدنی بود یا فکر میکنید گاهی این شرایط پیش میاد که داماد شخصا حضور نداشته باشه؟
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (سه شنبه) تعداد 1 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
من دخترامو راحت شوهر نمیدم🥲
۲ روز پیشایلما
10فکرکنم عطا داره رام میشه😜معین ودست کم گرفتی عطاجون😁کم ک داره مرتضی ولی دوسداشتنی و وراج🤣🤣یه ژانر ک رضا و ستاره یه دل وقلوه بدن بهم🫠😂اره والااینجا خیلی خوش میگذره انگاری پخش زنده س رمانت عزیزم😍
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عه؟ یعنی رضا و ستاره اوکی میشن بالاخره؟ خدا از زبونت بشنوه حقیقتا دلم میخواد😅
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی خیلی لطف داری😍 واقعا خیلی خوشحالم که صحنههای رمان براتون قابل دیدنه😍
۱ ماه پیشنسترن
10بیست👌حرف نداری 😘
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت مرسی😍💚
۱ ماه پیشایلما
00رو خرابه های دماغ من آشیونه بسازی🤣🤣🤣وای دمتگرم مرتضی جات خالی بود چه فیلمی سر دماغش درآورد 😂😂🤦 ♀️
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرتضی به طور همزمان هم رو اعصابه هم بامزهاس😂 بچه با استعدادیه
۱ ماه پیشمریم گلی
00چقدر این اختلاف سن رو توی صورت این بنده خدا میزنه ،الان عطا جان توخودت توی سن معین دوتا بچه هم داشتی درست ،اما واقعا با سحر زندگی عاشقانه ای رو تجربه کردی ؟سعی کن معین رو بهتر بشناسی تا همش ایراد بگیر
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سحر که قند و نباتشه😂😂😂 حالا دعواشون هم میشه دیگه طبیعیه بعد سی و پنج سال سر بچهها مدام دعوا کنن. ولی واقعا معین دوماد خوبیه باید قدرش رو بدونه🙁👌🏻شبیه معین که نمیتونه پیدا کنه
۱ ماه پیشمریم گلی
00فکر کنم معین بیچاره یه کم از همه طرف بد آورده ،بحثش با فریال وقهر کردنش ،دخالت معصومه و یه جورایی خرابکاری بیشتر توی رابطه معین و فریال ،ودرآخر چاپلوسی مرتضی ،کار رو بیشتر خراب کرده ممنونم نویسنده جان
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا هم یه دفعه بد آورد🥺 البته قهر فریال رو نباید جدی گرفت😄 حالا درسته عصبی شد، دعواش کرد ولی خیلی معین رو دوست داره😍 منم از همراهی تو ممنونم🥰💚
۱ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 4-با عروسی گلشن و فرهاد و یا شایدم یه اتفاق که قرار تو خماری بمونیم😛😁5-فکر نکنم 6-اگه داشته باشه همینم بامزه اش کرده😉7-طنز 8-مرتضی رو میکشت معین آمد و نفهمید وگرنه مرتضی مرده بود الان😛😁
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خب اگه با عروسی فرهاد و گلشن تموم بشه یعنی قراره اتفاقی توی اون مراسم بیافته؟؟؟😧
۱ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00من فریال خیلی دوستش دارم نمیدونم چرا حتی از گلشنم بیشتر🙈شخصیت مورد علاقه من❤️آره مراحلشو باید طی کنه ولی تهش باید بهم برسن😛😁3️⃣ 2-نمیدونم 3-فکر حاج محسن باید وارد عمل بشه زبون بزاره🙃
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
از بس مهربونه😍 بابای معین هم اسمش حسین هست🙈
۱ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00قربونت خیلی عشقی 💋❤️مرتضی از چه کلمه ای استفاده کرد تازه معین به اون باکلاسی نمی دونست انتضار ازش نمی رفت که همچین کلمه ای بگه🤣برای همین خل بازی اش که دوستش دارم میگفت رو دماغ شکسته من لانه ساختی🤣
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
کسی چه میدونه خب؟ شاید مرتضی مطالعهاش زیاده😂
۱ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00اولا که فکر کردن نیست واقعا اینجا خوش میگذره 😍دوم الان پارت های مونالیزا و متهم باهم برابر شده دقت کردین؟ دوتاشون 70 پارت هستن😍قربونت بشم تو این همه مینویسی یه کامنت حقته واقعا 💋❤️
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به خوش میگذره😍 متهم داره تموم میشه🥲 فاطمه جانم ان شاالله با یه اثر خفن تر میاد😍
۱ ماه پیشما
00عالی هستی😍❤❤
۱ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت😍💚
۱ ماه پیشPrya
00۲هرچی خودت دوس داری🤭۳نه فعلا زوده بزار معین یکم اذیت شه کم فرهادو دق دادی۴حس میکنم از هم جدا میشن واسه یه مدت۵واای اون روز اگه برسهههه😍بسی دلم خنُک می شود۶کاش همون مرکزترک اعتیادمیموندفعلا پاک نشده
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
راستش رو بخوای زورم به معین نمیرسه چون ابدا به اندازهی فرهاد رمانتیک نیست🤔 یعنی بخوام اذیتش کنم فقط عصبی میشه وگرنه غمگین نمیگرده🤔 مرتضی هم زمان میبره تا کامل از سرش بیافته این رفتارها😅
۱ ماه پیشPrya
00اگه یه روز بخوای رمانات رو چاپ کنی حیف میشه بنظرم،چون این اطلاعیه ها و حرفایی که میزنی ادمو بیشتر جذب نوشته ها میکنه و حیفه که تو کتاب نمیره واسه ماهایی که میشناسیمت یه طوری انگار یه چیزیش کمه🥲💔
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی از لطفی که به اطلاعیههام داری😍 دیگه وقتشه خودم رو از این به بعد به عنوان نویسنده و اطلاعیه نویس معرفی کنم😂
۱ ماه پیشپرنیا
10ما قدردان قلم زیبات هستیم آزاده جونم ،منکه از خوندن هرپارت کلی کیف میکنم و لذت میبرم😍😍 اونایی هم ک کامنت نمیذارین ازین کامنت بعنوان تشکر استفاده کنین😂😂 ترفنداینستاطور🤭
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم از لطفت عزیزم😍💚 اونایی که کامنت نمیذارن خسته تر از این حرفا هستن که حتی لایک کنن😅
۱ ماه پیشم
00این دیگه منطقی ترین گفتگویی بود که از عطا انتظار میرفت نصف حرفاشم درست بودوحق داشت ،۵،بله ممکنه
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
منم کاملا بهش حق میدم🙁👌🏻
۱ ماه پیش
نیلوفرسامانی
00ولی خانواده ها واقعا دارن زیادی سخت میگیرن...😔