پارت هشتاد و ششم

زمان ارسال : ۱۴۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه



لقمان این بار بازهم کلافه تر شده از روی مبل بلند می شود. مثل مرغ سرگردان که جان بچه هایش در خطر است دور خود می چرخد:


-یزدان اون پالتوی منو بیار. انگار گودرز زیادی خوش خوشانش شده. بایدچند نکته رو براش یادآوری کنم.
...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.