پارت هشتاد و سوم

زمان ارسال : ۱۵۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه



کاپشن بزرگ سیاهم را پوشیده و کلاهش را برای در امان ماندن از سرمای گزنده این روستا بر سرم می کشم.


دررا آرام می بندم تا سمیررا بیدار نکنم. آفتاب کم رمق زمستانی مرا به شوق نمی آورد.


خانه اصلی مان را از نزدیک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.