پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۹۶ روز پیش



با شنیدن این حرفها لبخندی به سان کج خند دلقک ها روی صورتم نقش می بندد.

-سمیر قراره چه بلایی سرمون بیاد؟

از جایی لیوان بخار آلود را برایم می آورد:

-فعلا هیچی. لقمان میگه باید صبر کنیم تا آبها از آسیاب بیفته.تا یکم حال روحی تو بهتر شه. لقمان میگه خودش ترتیب کارها رو میده.

اخ چشمانم از اشکهای تلنبار شده در همه این سالها متورم شده و درد ناک است.

ص

86
20,524 تعداد بازدید
37 تعداد نظر
116 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید