پارت دویست و چهارم

زمان ارسال : ۹۶ روز پیش

همایون می‌دانست صدرا چنین ناکامی‌هایی را برنمی‌تابد. آنقدر پرونده را زیر و رو می‌کرد که درزی باز نماند و حالا خود موکلش کار را خراب کرده بود.
- دادگاه بعدی کی شد؟
- افتاد یه ماه دیگه. به خود قربانی هم گفتم، یا این رشوه رو می‌پذیره و تاوانش رو می‌ده، یا همین‌جا بی‌خیال شکایتش می‌شه و چشم روی کارای اونا و وجدان خودش می‌بنده.
به کلافگی صدرا حق می‌دهد. خودش هم بارها شاهد بود

1447
463,393 تعداد بازدید
2,181 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Aa

    00

    منتظر عروسیم ممنون زیبا بود🌹

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    💃🏼💃🏼🌺🌺

    ۳ ماه پیش
  • اسرا

    00

    من فقط نگران پروین لطفابذارصدرابگه تااوکی بشم ویه چیزپارت دیروزفکرکنم خیلی طولانی بودچون برام اصلابازنمیشه🙏💋

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    سلام عزیزم.دوباره امتحان کنید. پارتها باز میشن.🌺🌺🌺

    ۳ ماه پیش
  • رزا

    10

    فاطمه جون عالی هر چی بگم کمه ممنون بابمت نظمی که در پارت گذاری داری قلمت ماندگار عزیزم😘😘

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    زنده باشی دوست عزیز. خوش بشینه به نگاهتون.🥰🥰❤️❤️

    ۳ ماه پیش
  • Zahra.s

    00

    ای جانم ای جانم

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🥰🩷🩷

    ۳ ماه پیش
  • یانا

    00

    قبول نیست خانم اصغری من دوران نامزدی نداشتم بعدازظهر عقد وشب عروسی بود ،اما جشنمون خیلی خوب شد❤

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    عزیزممممم. الانم واسه خاطره سازی دیر نیستا. 😉❤️❤️❤️

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید