شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت سوم
زمان ارسال : ۳۲۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 22 دقیقه
رویای من نقاش شدن بود و وضعیت فعلی فاصله ی زیادی تا رویام داشت. در هر حال...راضی بودم. به زندگی ساده و بی دردسر قناعت می کردم که همه ی ارامش جهان در همین زندگی های معمولی خلاصه می شد.
واسه الیسای کوچولویی که شاهد طلاق عاطفی پدر و ماد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Hadis
۱۳ ساله 00سلام ببخشید من اینجای داستان خیلی ترسیدم دارم تازه میخونمش ببخشید این داستان ترسناکه چون تا الان که خوندم قلبم اومد تو دهنم برگش سر جاش ولی وقتی که خلاصه رمان رو خوندم خیلی خوب بود ممنونم ازت حدیث جون