شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت چهارم
زمان ارسال : ۲۹۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
قلمو رو روی زمین انداختم و با دو خودم رو به دستشویی رسوندم دستام رو از رنگ پاک کردم و به تصویر خودم توی آینه نگاه کردم.
عذاب وجدان کاری که داشتیم می کردیم من رو می خورد. همه چیز از یه مسخره بازی شروع شد و حالا پام گیر بود.
کاش اون شب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رامین
00خوبه