پارت نود و دوم

زمان ارسال : ۷۳ روز پیش





وارد ساختمان که شد، همه جا ساکت بود. مطابق معمول شیدانه را توی حمام باید پیدا می‌کرد. وارد اتاق خواب که شد دید حوله‌ی استخری دورش پیچیده و روی تخت مقابل کولر افتاده است. دست‌هایش را هم به طرفین باز کرده بود. مثل کسی که دارد از گرما هلاک می‌شود. گرمایی که با شنیدن آن خبر توسط مادرهایشان داشت از سر او بیرون می‌زد، قابل مقایسه با گرمایی که وجود شیدانه را گرفته بود، نبود! آ

92
23,301 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    یه ذره کوتاه بیا دختر ،همش که نمیشه حرف تو باشه ،دلم برای طاها می سوزه ،ممنونم نویسنده جان

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    عزیز دلید. ممنونم از همراهی‌تون❤️⚘️

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید