پارت نود

زمان ارسال : ۱۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه





صدای خنده‌اش که برای چندمین بار بالا رفت، امیرطاها مشتش را پُر کرد و محکم به پهلویش زد تا مراعات کند. محوطه‌ی بازِ رستوران و وسعت کمش، باعث شد سرها برای چندمین بار سمت‌شان چرخیده شود. نمی‌فهمید چرا سرخوش شده و بی‌خودی هم می‌خندد. چنان هم قلیان می‌کشید انگار هر شب پای بساط نشسته است. حرکات زننده‌اش حرص شهبد را هم درآورده بود. فهمید چندباری سمت شیدانه چرخید توپ و تشر

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.