پارت هشتاد و هفتم

زمان ارسال : ۱۳۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه





کم حوصله شده بود. با اینکه از تیزی هوا داشت کم می‌شد، مدام گُر می‌گرفت. دیگر نمی‌توانست مثل قبل موهایش را دورش بریزد و به قول امیرطاها با آن شرارهای آتش برایش دلبری کند‌. برخلاف میلش که همیشه موهایش دورش بود، خرمن موهایش را بالای سر بهم پیچید و کلیپسی زیرش زد. زیاد بهش سخت نگرفت تا از گوشه کنار صورتش آویزان باشد. سمت هنرجوی تازه‌کارش رفت که داشت با ناکوک زدن روی سنتور

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.