پارت هشتاد و پنجم

زمان ارسال : ۱۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه





رقص‌ِنورهای آبی توی سالن بزرگ، بازی راه انداخته بود و شیدانه با دست‌هایش. هر قدر امیرطاها کمرش را می‌گرفت و سعی داشت کنترلش کند، او امیرطاها را همراه خود می‌کرد. از هیجان و تقلای شیدانه خوشش آمد و گاهی همپایش می‌شد. با خواننده‌ی روی سِن لب می‌زدند و همراه اوج گرفتن او صدایشان بالا می‌رفت. در این‌گونه مواقع شهبد مداخله می‌کرد تا هردویشان را ساکت کند. شیدانه با اخم

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.