به چشم هایم نگاه کن، آن گاه دروغ بگو! به قلم معجزه شرقی
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۳۰۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
گویی ذهنم را برای همیشه پاک کرده بودند، میخواستم به فکری تمرکز کنم؛ اما چیزی نبود. ذهنم خالی ِ خالی بود؛ یعنی من خالی ِ خالی اش کرده بودم.
خودم را به خانه رساندم. خانه میتوانست هم برایم مسکن باشد و هم مُسکِن؛ اما به شرطی که کسی باشد مرا بفهم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
10حدادمشکلش چیه جداازاینکه زن داره واقعادوستش داره یانه یافقط میخادوقت بگذرونه باهش حتمی علت داره که این حدادگذاشت