مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت و هشتم :
ستاره نگاهی به اطرافش انداخت و کمی حیرت زده پرسید:
- وا... چی شد یهو؟
رضا خیلی خونسرد جواب داد:
- برق رفته! میاد الان...
- چی؟؟
دختر یک طوری طلبکارانه سرش داد زد که انگار او مسبب این اتفاق است! کمی شوکه شده بود و از همان لحظهی اول... هنوز خون به مغزش نرسیده، به سرش زد! کف دستش را روی پیشانیاش کوباند و پرسید:
- چی داری میگی؟؟ یعنی چی؟
رضا چراغ قوهی موبایلش را روشن کر
مطالعهی این پارت حدودا ۱۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۴۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به شکست عشقی اعتقاد نداره😆
۷ روز پیشRoghayyeh
00رضا باید از تعریف های ستاره***کیف میشد که
۱ هفته پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بهش گفت دیلاقها 😂💔
۱ هفته پیشعاطفه
00😋
۳ ماه پیشهدی
00❤
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚💚
۳ ماه پیشمیترا
00عاشق خنگی ستاره شدم فقط خدا کنه اون موقع که گریه می کرده ریملش ضد آب بوده باشه😅😅😅
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
فکر کنم کلا ریمل نداشت🤣
۵ ماه پیشنیلوفرسامانی
00از دست ستاره😂😂 رضا بنده خدا چه گیری کرده بود😂😂 فرفری امینی ها😍😍
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
با این همه خنگول بازیش میخواست مخ بزنه 😅
۷ ماه پیشZahra
۲۵ ساله 00الحق که ستاره دختر عموی مرتضی ست خیلی خندیدم.
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یه چیزایی تو ژن هر خاندان مشترکه😅
۸ ماه پیشایلما
00دمتگرم آزاد جون خسته نباشی واقعا 😂😂😂😂ستاره شیطون بلا و رضام بادا بادا مبارک بادا😍😍😂😂😂
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت🥰 عه؟ امیدی هست زوج بشن؟😂 خدا از دهنت بشنوه خیلی نیاز دارم مخ رضا زده بشه
۸ ماه پیشنسترن
۲۷ ساله 00خیلی باحال بود😂😂
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خوشحالم خوشت اومده🥰
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00آزاده جونم این نظر های که گذاشتم هم ماله پنجشنبه هم جمعه ایشالله پارت امشب 12 به بعد🙈3️⃣ 1-اره 😍2-خیلی بهم میان 😍3-عالیه همچی درجه یک😍4-شاید 71فکر نکنم نمیدونم 5-یا خداااا نمیدونم 🤷 ♀️
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
امیدوارم از پارت امشب هم لذت ببری🥰💚 به نظر منم به همدیگه میان ولی مطمئن نیستم ببینم رضا اوکی میشه باهاش یا نه🤷
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00دوم بله خیلی خوبه که یکم صبر و آرامش از اینجا یاد بگیرن پسر ها🙃بعدم بله میدونم که قرار شخصیت اصلی رمان جدید این مدلی نباشه ولی یه کوچولو رمانتیک باشهههه باشههه 😛😎❤️
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
نمیدونم ممکنه رمانتیک باشه یا نه🤷 ولی یه جوریه که مطمئنم دلتون واسه فرهاد و معین تنگ میشه🤧
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00شاید باورش برات سخت باشه ولی منم اگه جای ستاره بودم همینطور میشدم🙈چون منم تاحال گیر نکردم🙈😁دوم اطلاعیه پارت پنجشنبه خوندم برای منم جای تعجب داره که یه پسر رمان بخونه واقعا عجیبه 🙈
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
من توی آسانسور گیر نکردم ولی جاهای دیگه گیر کردم و گریه کردم😂
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
گویا یه تعدادی میخونن و دیه باید کنار اومد با این قضیه😅
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00خب خب من الان دوپارت باهم خوندم عقب افتاده بودم🙈❤️انرژی ها ایشالله برگرده و تو رو خوشحال کنه💋❤️ایول ایده اش خیلی باحال بوده😍🙈
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم ازت عزیزم🥰
۸ ماه پیششاپرک
۲۹ ساله 00ستاره خیلی باحال بود.چقد خنگول بازی درآورد😂😂😂😂
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
با این سطح هوش تازه انتظار داره مخ رضا رو هم بزنه😂
۸ ماه پیشآمینا
00واقعا ستاره همون ستاره بود؟؟چرا اینقدر مشنگ میزد.رضا تو عمرش آدمی مثل ستاره به پستش نخورده بود😅😅😅فریال چرا اینجوری کرد؟؟معین چرا مو رو از ماست نمیکشه مرد هم اینقدر بدون اقتدار🤬
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ستاره که همون ستاره اس منتها توی شرایط سخت گیر کرد به کلی هول کرد🙈 درمورد معین هم حقیقتا باز هم میپرسه خیلی هم بد میپرسه🙄 واقعیت اینه که من از این پارت جداش کردم که شیرینی این پارت از بین نره🙈
۸ ماه پیشآمینا
00آره معین نهایت عصبانیتش واسه فریال اینه(عِه.نقی وار بخونید😅😅😅)
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی خوب بود😂😂😂
۸ ماه پیشپرنیا
00به به تولد نویسنده خوش ذوقمون نزدیکه 😍😍😍😍پیشاپیش تولدت مبارک باشه موفقیتت روز افزون 🎂🎂🎂
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزمممم🥰💚
۸ ماه پیش
فاطمه ❤️
00ببخشید شماره ۱۲۵چنده😂😁😂 سرعت عمل ستاره خوب بود اصلا به فاز افسردگی نرسیده میخواست مخ بزنه😂💜💜