پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۱۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

فصل پنجم


چند هفته از آن شب پرماجرا گذشته بود.

در طول این مدت همه مدام نزد الینا که در استراحت به سر میبرد رفته و کنارش بودند.

رونیکا در حالی که ازملاقات الینا بازمیگشت متوجه سورن شد که نزدیک خانه‌شان ایستاده است.

نزدیک‌تر رفت و مشغول احوال پرسی شد.

- این جا چیکار میکنی سورن؟

سورن دستی به ردایش کشید و با چشمانی که از شادی میدرخشید پاسخ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • جادوگر

    00

    ...

    ۵ ماه پیش
  • سپیده

    10

    بسیااااااار عاااالی

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    ممنون سپیده جان❤❤❤

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.