پارت دوازده

زمان ارسال : ۳۰۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه

گوشی ارسلانُ از توی دستش کشید بیرون!

و ارسلان شوک شده بدون هیچ مقاومتی گوشی رو رها کرد!

منم با لگد محکم زدم به بدنه موتورش و موتورسیکلت کج شد و موتور سوار افتاد رو زمین.

ارسلان با حیرت به این صحنه زل زده بود و نمی‌دونست چیکار باید بکنه.

فضای اطراف پر شد از بوی لاستیک و دود.

موتور همچنان که افتاده بود با صدای بلند داشت گاز میداد
تا یارو موتور س

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم

    00

    خلاصه ی این قسمت خط چشم نا متقارن😑😂😂

    ۱۰ ماه پیش
  • آمینا

    00

    خدایا این دیوه نه فرشته بیچاره ارسلان که جدی عاشق شده این خاکبرسر به یه ورشم نیست😂😂مادرشوهر نیست که تلسکوپه😂😂

    ۱۰ ماه پیش
  • .

    00

    فقط اونجا که ارسلان گفت خوشگل شدی فرشته گفت زرنزن دیگه با یه جا دیگه که مامان ارسلان گفت خط چشمت نامتقارنه🤣🤣🤣🤣🤣

    ۱۰ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۱۹ ساله 00

    وایییییی مرسی عالی بود این همه به همه گفت نامتقارنه همه گفتن نه مادرشوهر آمد گفت نامتقارنه مرسی واقعا از کمکت🤣🤣🤣🤣🤣

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.