پارت یازده

زمان ارسال : ۲۴۴ روز پیش

عصبانی سرمو بین دستام گرفتم و توی اتاق ارسلان راه رفتم و زیر لب گفتم :
- دیوونگیه، دیوونگیه.

یهو چرخیدم سمتش و درحالی که داشتم خودمو کنترل میکردم داد نزنم گفتم :
- دیوونگیه.
دستاشو بالا گرفت و گفت :
- باشه...باشه، آروم باش.
- نه، نه نمیتونم آروم باشم. چطور تونستی همچین دروغ شاخ داری رو بدون هماهنگی با من بگی؟

روی تخت خوابش نشست و گفت :
- نمیدونم... من دیدم

448
64,108 تعداد بازدید
547 تعداد نظر
79 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

حانیا بصیری : ۹ ماه پیش

سلام، این یک پیام خوش آمد گویی برای شماست😎
امیدوارم از رمان جدیدم خوشتون بیاد وَ مثل همیشه با همراهیتون بترکانید🤭😂
بیاید باز هم کنار هم یه داستان باحال دیگه رو رقم بزنیم❤️🥰💃🏻

وَ
ازتون میخوام قسمت نظرات کامنتای با مزه برام بذارید😂💃🏻

حانیا بصیری : ۷ ماه پیش

بچه ها همونطور که من و سبکم رو می‌شناسید هیچ موقع برای رمانام عکس شخصیت انتخاب نمیکنم اما یه ویدئو و کلیپ های کوتاهی‌ که وایب شخصیت هارو میده براتون تو پیجم استوری میذارم. خواستید اونجا فالو کنید 🌱🤍

حانیا بصیری : ۶ ماه پیش

⭕دوستان توجه کنید ⭕
از این به بعد رمان از حالت سکه ای خارج شده و فقط با خرید اشتراک میتونید بخونید ❤️
و اینکه مرسی از همه ی پیامای قشنگتون ببخشید که نمیتونم تک، تک جواب بدم و خوشحالم که تا اینجای رمان انقدر به دلتون نشسته 💮

حانیا بصیری : ۴ ماه پیش

دوست داشتید توی چنل تلگرامم عضو شید آیدیش هست Hania_basiri
اونجا بیشتر باهمیم❤️

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لارا

    00

    این رمان عالیه

    ۲ هفته پیش
  • یاسی

    00

    عالی

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    فرشته انقد خنگ نباش بچه زرنگ تیرونی مثلا😂😂😂

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    این ارسلان عاشق شده فرشته خنگ شده نمیفهمه.

    ۸ ماه پیش
  • ستی

    ۱۶ ساله 00

    بابای ارسلان چقدر خوبه 🤣 منو یاد بابابزرگ کوروش میندازه 🥲

    ۸ ماه پیش
  • حانیا بصیری | نویسنده رمان

    😂😂

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید