پارت پنجاه :

یه رگال پر از لباس که پایینش چرخ داشت و روی همه لباساش کاور کشیده شده بود از در اتاق وارد شد و پشت سرش خانمی میانسال هم اومد تو.
به لباسا نگاه کردم و تو دلم گفتم چقدر شلوغش کردن؟ دو دست لباس میوردید بس بود دیگه، یا خودم میرفتم بازار میگرفتم.
قشنگ از یه چیز پیش پا افتاده ای مثل لباس یه بحران بزرگ میسازن.
رگال لباس وسط اتاق از حرکت ایستاد و خانم میانسال کوتاه سلام کرد.
موهای ج

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    چی شد؟؟کی هولش داد عقب ؟؟عه دوخط دیگه مینوشتی از این سلیطه خانم😅😅

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.