پارت هفتاد و هفتم

زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه



تردید را به کناری می زنم. سالهای زندگیم با یک حسرت توخالی گذاشت. شاید چند وقت دیگر درگوشه زندان حسرت این لحظه را بخورم.


لقمان آغوشش را برایم باز می کند، مثل یوسف نجات یافته از چاه،


به طرفش می دوم. اشکهاها ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.