پارت هفتاد و پنجم

زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش

..

ته سیگاررا از پنجره نیمه باز به بیرون می اندازم. جاده سمت من از برف سفید و یکدست پوشیده شده است.

-سمیر شنیدی چی گفتم؟

با تلخی سر به طرفم برمی گرداند. چشمان سیاهش پر ازخشمی نهفته است.

-سمیر و درد. تو می فهمی سر خود چه غلطی کردی؟ مگه پلیس و مفتشی که دنبال افسون تو هر سوراخ ماری سر زدی. بی اینکه به من یا سیاوش خبر بدی؟ بدبخت نگار برات پاپوش دوخته پلیسها ی همه کش

86
20,545 تعداد بازدید
37 تعداد نظر
116 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید