پارت هفتاد و چهارم

زمان ارسال : ۱۰۹ روز پیش

.

لقمان گازی از سیب زد و با طعنه زمزمه کرد:-آره اینو خوب فهمیدی .من این بچه رو زود یا دیر می فرستم بره. ولی این دل لامصب جلوی راهم رو گرفته.هی میگه دوروز دیگه. ماه دیگه...ولی هی فصلها میان و میرن..من هنوز سر خط اولم.

هی میگم باهام میریم شهر.. یه خونه می گیرم بعد باهم تا ابد با خوبی و خوشی زندگی می کنیم ؛ اما با این صورت زشت و سوخته چیکارکنم؟ می دونم اگه پا تو شهر بزارم ملعبه دست مر

86
20,566 تعداد بازدید
37 تعداد نظر
116 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید