زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت بیست و سوم :
رنگ پریدهاش به حالت قبل برگشته بود و سرحالتر از قبل، هرماس را تماشا میکرد.
به آرامی پرسید:
- هی، تو خوبی؟!
اترس چند ثانیه به صورت جدیاش خیره شد. سپس نیشخندی زد و گفت:
- بهترم قربان.
سری تکان داد و پس از بستن با ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یگانه
10چقد جنس این بشر جلبه😂