مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت و ششم :
هر زمان که غمگین میشد و گریه میکرد، سردرد شدیدی به سراغش میآمد و حالا هم نیاز شدیدی به یک مُسکن داشت. در سالن را بست و احساس کرد هر لحظه ممکن است از پای بیفتد. از لحظهای که معصومه و نازنین از مزون رفتند، هزاران بار با خودش تکرار کرده بود که باید با پدرش صحبت کند. داشت میسوخت از اینکه معین جملهی بیرحمانهی پدرش را به رویش نیاورده است... به خاطر همین در مقابل معین بیشتر احساس شرمن
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۴۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سوال منم هست🙂
۷ روز پیشحنانه
00سحرخودشو یادش رفته که چطور رفت خونه گلشن اینا بیشعور باز اورده
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره دیگه یادش رفته😂آدم هایی مثل سحر در نظر خودشون کاری نکردن🙄
۲ ماه پیشهدی
00فریال جان من میگم یه سر برو پیش مامان منیر برات یه فال بگیره بهتره😁
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
طفلی مامان منیر رو اصلا جدی نمیگیرن😂
۳ ماه پیشمیترا
00کاش سحر همچنان به سریال نگاه می کرد و حرف نمی زد این خیلی بهتر بود تا این دلداری مزخرف
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سحره دیگه... 🤭
۵ ماه پیشنیلوفرسامانی
00طفلی فریال.چه قدر مورد تبعیض قرار گرفته🥲💔
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
🥲🥲
۷ ماه پیشایلما
001به قیافش نمیخوره۲عاشقه دخترمون۳اره حق داره مرد محترمی عطام دهنش چفت وبست نداره😅۴بنظرم باهم کناربیان۵قشنگ میشه
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا معین حق داره... کاملا درکش میکنیم🥰 عطا ابهت پدر زن بودن رو داره برای معین
۸ ماه پیشایلما
00خیلی دیگه سخت میگیرن ب معین و فریال یه جورایی حق دارن ولی عاشقن این دوتا اگه عطاکوتاه بیادشاید حل بشه قضیه🥲
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
الان منم به عنوان نویسندهی این قصه میترسم برم با عطا حرف بزنم یه چیزی هم به من بگه😂
۸ ماه پیشنسترن
۲۷ ساله 00💜💖
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚
۸ ماه پیشآمینا
00دلم برای فریال کباب شد اونجا که گفت بابا یعنی من خودم خواستنی نیستم😥😥۱.سحر که خیلی خوب فرهادوعطا رو توصیف کرد😅 واقعا وقتی دوتا خانواده ازهم شناختی ندارن هرچیزی که به ذهنشون برسه میگن سحر هم همینجور
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
۱ فکر کن دعوا بشه فرهاد کتک بزنه عطا فقط وایسه یه گوشه فحش بده😂
۸ ماه پیشرویا (فن ...)
10نه یه گوشه وا نمی ایسته کمربند و در میاره فرهاد و میزنه که بد تر بزن 😂
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این احتمال هم هست😂👌🏻
۸ ماه پیشرویا (فن ...)
00هی مینویسم عطا پارت بعدی باز بی طرف میشم د آخه مرد مومن چی باید بهت گفت الان ؟ معصومه ام که از اون ور ! بسه دیگه 😒😓
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مگه از***شیطون پایین میاد این بشر...🥺☹️
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 3- نمی دونم چه تصمیمی میگرفتم🤷 ♀️4-خیلی دوستش دارم به معین خیلی میاد و دوست دارم بهم برسن و اصلا معذب نمیشم تازه عشق میکنم وقتی گوگولی حرف های عاشقانه به فریال میزنه😍😎عالی بود مرسی آزاده جونم❤️
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
انقدر بهش بگید گوگولی تا بهش بر خوره نیاد رمان رو پیش ببریم😩😅
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی از تو عزیزم💚💚
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 3-خیلی بهش حق میدم فشار روی هر دوشون خیلی زیاده ولیی من نمی دونم تو کَتم نمیره مثل گلشن و فرهاد باید بهم برسن آزاده جونم 😎😛😍دلت میاد پسر گوگولی مون و به فریال مهربونم نرسونی؟ جواب تو بلههه😁😈
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دقیقا جوابم همینه👌🏻 بلهههههههه😂 بله که دلم میاد.... بلههههه
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 003️⃣ 1-هی ازش خیلی بدم میاد پسر دوست مثل رفت بهش دل داری بده بدتر ناراحتش کرد حتی داخل دلداری داداشم نگران فرهاد میرزا که یه خطی یه وقت نی افته روش🤦 ♀️😠2-اره بنظرم کارش خیلی درست بود😍👍
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آخ دقیقا! یعنی در هر لحظه فقط میگه فرهاد...☹️ من چقدر میگم بیاید از فرهاد متنفر بشید🤔
۸ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 001️⃣چقدر قشنگ تحلیل میکنی👏2️⃣واقعا خیلی گوگولی 😎ولی عطا با بچم خیلی بد حرف زد🤦 ♀️ولی به عطا حق میدم آخ پدر و نگران دردونه اش هست چرا واقعا خیلی ناراحت شدم گناه داشت 🥺
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
از بد حرف زدن که بد حرف زد🙁 معین به کلی ناراحت شد💔 ولی خب مرسی که درکش میکنی و میگی حق داشته.... پدره و نگران🥺
۸ ماه پیشهانا
00شاید عشق واسه آدما ی بار اتفاق بیفته پس فریال باید تا آخر برا رسیدن ب معین بجنگه تا حسرت ب دل نمونه 😔
۸ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مشکل اینجاست که سحر کلی دست روی نقطه ضعفش گذاشت و دختره رو نگران کرد🙁
۸ ماه پیش
فاطمه ❤️
00همین سحر نبود گلشن و خانواده اش رو با خاک یکسان کرد چرا بعضی از آدما این شکلین🤔😁💜💜💜💜