زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت بیست و دوم :
ناگهان با صدایی که به گوششان رسید، از خلسهی تاریک و خفهکننده بیرون آمدند.
مههای اطراف، رفتهرفته کم شد و فضای اطرافشان، شروع به تغییر کرد.
حال آنها در دروازهی ورودی قبلیه بودند.
پیر قبیله پس از احضار شدن توسط اترس، به استقب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زری
00لعنتی هرماس خیلی جذابه