پارت بیست و دوم :

ناگهان با صدایی که به گوششان رسید، از خلسه‌ی تاریک و خفه‌کننده بیرون آمدند.

مه‌های اطراف، رفته‌رفته کم شد و فضای اطرافشان، شروع به تغییر کرد.

حال آنها در دروازه‌ی ورودی قبلیه بودند.

پیر قبیله پس از احضار شدن توسط اترس، به استقب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.