پارت بیست و یکم :

شانه‌های دکتر بالا پرید و نزدیک بود از ترس سنگ را زمین بیندازد‌.

آب دهانش را پر صدا قورت داد و لب زد:

- قربان...این یه واقعه‌ی عجیب و کشف نشدنیه! صدالبته خطرناک که حل کردنش در توان من نیست!

توجه هرماس و اترس، به چهره‌ی سرگشته‌ی د ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.