پارت صد و نود و چهارم :

امشب مانند دیشب و صبح سر حوصله نیست. کلافه است و این از لحن صدایش کاملا مشخص است. بی‌طاقتی‌ در تک تک جملاتش جاری‌ست و حرف‌هایش از پشت گوشی هم می‎‌توانست من را سرخ و سفید کند. علاوه بر این سوالاتی در ذهن من روشن می‌کند که مبادا این انحصار طلبی و غیرت، از حد خود خارج شده و باعث دردسر شود.
- زیادی داری سخت می‌گیری. با حرفات منو می‌ترسونی. من همیشه حد و حدود خودمو رعایت کردم. فکر نمی‌ک

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۰۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • یانا

    10

    درود خانم اصغری این صدرا هم آتیشش خیلی تنده،وسختگیر اگه قرار صدرا آرتیست بشه به جون آوا،طفلک آوا اما بی خیال آوا حواسش جمعِ آوا بلدِصدرا ضربه فنی کنه😉

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    بچه‌م داره با صداقت پیش میاد. میگه همینه که هست😁

    ۷ ماه پیش
  • اسرا

    00

    عالیه فاطمه خانم😘🙏

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    زنده باشید.❤️

    ۷ ماه پیش
  • Aa

    00

    🙏🌹

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ❤️❤️

    ۷ ماه پیش
  • Zahra.s

    00

    ❤❤❤

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🌺

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.