پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۷۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه


*******

حامی همین که وارد آشپزخانه شد، اسماعیل وشیدا را کنار هم در حالی که دست هم را گرفته بودند، دید.

سینه‌اش را صاف کرد تا آن ها که پشت به او بودند، متوجه حضورش شوند.

اسماعیل وشیدا عین جن زده ها از جاپریدند. حامی سمت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.