گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و شصت و نهم
زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
باز شدن درهای آسانسور باعث شد پلک بگشایم؛ تمام امیدم به این بود که بعد از هجده سالگی قرار است شبیه دختر اهورا شوم. امیدوارم آرتمیس خانوم برخلاف دخترهای آن زمان، لاغر اندام باشد و لاغریاش نصیبِ من هم شود.
کلید را در قفل در واحد نُه چرخاندم و پا به خانه گذاشتم. در بدو ورود راهروی باریکی قرار داشت که یک طرفش آینه قدی بود و سمت دیگرش کمد کفش و لباس.
کفشهایم را درآوردم و داخل کمد قرا
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.