پارت بیست و نهم

زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 15 دقیقه

***
با باندی که به گوشم بسته بودند بازی می کردم و نگاهم به گچ بری های سقف خیره مونده بود!
چند دقیقه ای میشد که به هوش اومده بودم و بی صدا به گچ بری های سقف زل زده بودم‌!
دلم تنگ مامانم بود...حاضر بودم تمام عمرم و بدم اما برای یک ساعت هم که شده برگردم به همون خونه کلنگی و کته گوجه بخورم اما آرامش داشته باشم...با یاد آوری جفایی که مزدا در حقم کرد بغض بیخ گلوم و چسبید و راه نفسم و بست!

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.