پارت شصت و سوم

زمان ارسال : ۱۱۴ روز پیش

_ به این زودی؟! اذیت می شی باهام؟
_ نه. خب...
ادامه اش را نگفت و گردن کج کرد. چشمان سیامک از خندۀ کوتاهش باریک شد: باشه. بشینیم.
انگشتانش در فضای خالی بین انگشتان باریکش چفت شد. جفت هم روی مبل دو نفره ای نشستند؛ در حالی که پروا مطمئن بود به زودی سیامک ترکش نمی کند. گیلاس نوشیدنی قرمز رنگ مقابلش
گرفته شد. چشمانش در حدقه گرد شد و به مخالفت تن عقب برد: ممنون. نمی خورم!
_ نترس... نم

66
20,358 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
95 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید