پارت هفتاد و نهم :


دو سه ساعتی طول کشید تا همه‌ی آن چه بر سرمان گذشته بود را پشت سر بگذاریم و به انتهای جاده‌ی کوهستانی و پر فراز و نشیب برسیم. جاده‌ی ماشین رو. جایی که سراب رسیدن پایان یافته بود. از بلندی آخرین تپه‌ای که مشرف به جاده بود، سیاهی آسفالت جاده حکم هوای تازه‌ای داشت که فقط کافی بود چشم‌هایت را ببندی و همه‌ی آن چه حکم زندگی داشت را بفرستی سمت ریه‌هایت. از نوک پا تا مغز سرت جان می‌گرفت و خ

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۱۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.